حنان حنان ، تا این لحظه: 13 سال و 8 ماه و 12 روز سن داره

حنان پسر مهربون

سنگ کلیه بابا

1392/2/22 0:01
نویسنده : مامان و بابا
645 بازدید
اشتراک گذاری

سلام امروز روز سخت و پر ماجرایی بود برای ما ، نزدیکیهای صبح بود که بابا ، مامان و بیدار کرد و گفت که باید هر چه زود تر بریم بیمارستان،جون درد شدیدی داشت کلیه بابا سنگ سازه و درد ها شبیه دفع سنگ بود که خیلی طاقت فرسا و سخت بود برای بابایی ،فورا لباسهامون رو پوشیدیم و راهی بیمارستان شدیم عزیز دلم که تو خواب ناز بودی بغلت گرفتم و گذاشتم تو ماشین ،تو ماشین بودی که بیدار شدی ،من با سرعت میرفتم به سمت بیمارستان چون بابایی خیلی درد داشت ،خیلی تعجب کرده بودی آخه بابا رو تا به حال اینطوری ندیده بودی و ازمن می پرسیدی بابا چش شده منم می گفتم شکمش درد میکنه ماما حالا خوب میشه دکتر بهش آمپول میزنه خوب میشه ، خلاصه بعد سرم و آمپول های بیمارستان آذربایجان ما به نتیجه ایی نرسیدیم و بابا همونطوری از درد به خودش می پیچید و از اونجا به طرف بیمارستان امام خمینی رفتیم دایی بابک هم امد به انجا ، به سحر که تو بیمارستان امام میشه زنگ زدم و ماجرا را رو توضیح دادم دستشون درد نکنه امد و به دادمون رسید یه آمپول زد و بابا رو راحت کرد شما که خیلی ترسیده بودید و بغل دایی بابک بود ی و میگفتی بابا شکمش درد میکنه دایی ، خلاصه روز سختی بود برای هممون هر چند خیلی سخت بود ولی به خیری سپری شد ...

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (0)