حنان حنان ، تا این لحظه: 13 سال و 9 ماه و 4 روز سن داره

حنان پسر مهربون

بزرگترین غم زندگی مامان

1390/8/11 8:27
نویسنده : مامان و بابا
209 بازدید
اشتراک گذاری

سلام .

کاش می گفتن دروغه         کاش می گفتن شوخیه        کاش می گفتن اینا همش یه حرفه

چطوری میشه  باور کرد

آخه یه هویی می رن فکر مارو نکردی  نگفتی  بچه هام  نوه هام ...

کاش میزاشتن اون صورته ماهتو یه بار دیگه ببوسم 

کاش میزاشتن اون دستای گرمتو یه بار دیگه تو دستم بگیرم

قربون اون صدات شم یه با دیگه صدام کن           پرنده میشم میام میگم مامان بزرگ دوست دارم

قربون اون عطر تنت که بوی بهشتو میده   قربون اون ناز نفست که آرامش میده

ای خدا اصلا" نمی تونم باور کنم که مادر بزرگم واز دست دادم .اونو از ما گرفتی حالا پیشته

چطوری مامان بزرگ تو رو من بسپارم به خاک سرد آخه تو طاقت سرما نداشتی .بهار که میشد میگفتی خدارو شکر دیگه من نمیمیرم بهارو دیدم اولین آش دوغه بهار با سبزیای کوهی رو تو برامون میزاشتی اصلا" از پاییز و سرما خوشت نمیومد

مامان بزرگ خوبم آخه تازه خونتون گاز کشیده بودن 

می گفتی آنقدر خونمون خوب شده تازه تازه دارم گرم میشم .چطوری حالا بسپارمت به اون خاک سرد  

تازه خونتونو بزرگ کردید ماها میگفتیم آخه بابا خونتون خوبه چرا بزرگ میکنید و شما میگفتید نه آخه آدم خیر و شر داره ؟خبر داشتی نگفتی؟؟؟؟؟؟

چطوریمیتونم برم به اون خونه وقتی تو نیستی .بابا بزرگ خوبم اصلا" حرف نمیزنه آخه یه هویی رفتی اونم  باورش نمیشه رفتی اونم تنها گذاشتی .نه حرفی میزنه نه چیزی میگه یه گوشه ای نشسته اشک امونش نمیده

مادر بزرگ عزیزم  تو یه فرشته بودی تو خیلی مهربون بودی با بچه ها بچه بودی با بزرگترا بزرگ بودی بچه هارو خیلی دوست داشتی حنان که تازه به دنیا امده بود اونقدر بوش میکردی میگفتی بوی بچه دوست داری

مامان بزرگ خوبم کاش کاش کاش یه بار فقط مدیدمت اون صورته نرمتو یه بار دیگه میبوسیدم اونقدر گرم بغلم میکردی ای خداااااااااااااا

هرچی بگم از تو کم گفتم هرچی برات اشک بریزم بازم کمه امروز ساعته ١٠ صبح مراسم تشییع جنازت نمیدونم چطوری میخوام جلوی خودم و بگیرم هنوززززززززز نمی تونم باور کنم

الان ساعته ٤ صبحه

حنان جون کاش بزرگ بودی حدالاقل یادت میموند اون محبتاش اون مهربونیاش چون من هرچی از اون مهربونیاش برات بگم پسر گلم کم گفتم

زنی که لنگه نداشت تو خوبی و مهربونی همه مردم ده از زن و مرد و بچه فقط از خوبیاش میگن

اون ده دیگه صفا نداره بودن بودن تو

گریه امونمو بریده اما هرچی اشک بریزم واست کمه ای مهربووووووووووون

هیچ وقت نمیتونم فراموشت کنم مادر بزرگ خوبم همیشه دوست داشتم و خواهم داشت

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (2)

دخترم عشق من
11 آبان 90 8:22
ممنون خدا اموات شما را هم بیامرزد


نگین مامان رادین
15 آبان 90 22:05
سلام عزیزم از صمیم قلب بهتون تسلیت می گم مارو هم تو غم خودتون شریک بدونید هر چی خاک ان خدا بیامرزه باقی عمر مامان وبابای عزیزت.