حضرت علی اصغر(ع)
حاجیِ شش ماهه ام حاجت روایی شد
طفلِ نازِ تشنه ام کرب و بلایی شد
من گلفروش هستم
اصغر به دوش هستم
جانم علی اصغر(2)
از دو چشمان رباب شرمنده ام کردی
بر دلم آتش زدی تا خنده ام کردی
طفلِ صغیرِ من
ماهِ منیرِ من
جانم علی اصغر(2)
چشم خود واکن علی ای روح و ریحانم
تا که سیرابت کنم با اشکِ چشمانم
با من مدارا کن
من را تماشا کن
جانم علی اصغر(2)
بهرِ دست و پا زدن بر تو کنم چاره
بند این قنداقه ات را می کنم پاره
ای همه ی هستم
رفتی تو از دستم
جانم علی اصغر(2)
خونِ سرخِ حنجرت سوزد روانم را
بر عمو محسن رسان بابا سلامم را
ای غنچه ی پرپر
خونین گلو اصغر
جانم علی اصغر(2)
طفلِ نازِ تشنه ام کرب و بلایی شد
من گلفروش هستم
اصغر به دوش هستم
جانم علی اصغر(2)
از دو چشمان رباب شرمنده ام کردی
بر دلم آتش زدی تا خنده ام کردی
طفلِ صغیرِ من
ماهِ منیرِ من
جانم علی اصغر(2)
چشم خود واکن علی ای روح و ریحانم
تا که سیرابت کنم با اشکِ چشمانم
با من مدارا کن
من را تماشا کن
جانم علی اصغر(2)
بهرِ دست و پا زدن بر تو کنم چاره
بند این قنداقه ات را می کنم پاره
ای همه ی هستم
رفتی تو از دستم
جانم علی اصغر(2)
خونِ سرخِ حنجرت سوزد روانم را
بر عمو محسن رسان بابا سلامم را
ای غنچه ی پرپر
خونین گلو اصغر
جانم علی اصغر(2)
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی